اول تواريخ

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29

0:00
0:00

فصل   14

 و حیرام‌ پادشاه‌ صور، قاصدان‌ با چوب سرو آزاد و بنایان‌ و نجاران‌ نزد داود فرستاد تا خانه‌ای‌ برای‌ او بسازند.
2  و داود دانست‌ كه‌ خداوند او را به‌ پادشاهی‌ اسرائیل‌ استوار داشته‌ است‌، زیرا كه‌ سلطنتش‌ به‌خاطر قوم‌ او اسرائیل‌ به‌ درجۀ بلند برافراشته‌ شده‌ بود.
3  و داود در اورشلیم‌ باز زنان‌ گرفت‌، و داود پسران‌ و دختران‌ دیگر تولید نمود.
4  و این‌ است‌ نامهای‌ فرزندانی‌ كه‌ در اورشلیم‌ برای‌ وی‌ به‌هم‌ رسیدند: شَمُّوع‌ و شُوباب‌ و ناتان‌ و سُلیمان‌،
5  و یبْحار و اَلِیشُوع‌ و اَلِیفالَط‌،
6  و نُوجَه‌ و نافَج‌ و یافِیع‌،
7  و اَلِیشامَع‌ و بَعْلیاداع‌ و اَلِیفَلَط‌.
8  و چون‌ فلسطینیان‌ شنیدند كه‌ داود به‌ پادشاهی‌ تمام‌ اسرائیل‌ مسح‌ شده‌ است‌، پس‌ فلسطینیان‌ برآمدند تا داود را (برای‌ جنگ‌) بطلبند؛ و چون‌ داود شنید، به‌ مقابله‌ ایشان‌ برآمد.
9  و فلسطینیان‌ آمده‌، در وادی‌ رفائیم‌ منتشر شدند.
10  و داود از خدا مسألت‌نموده‌، گفت‌: «آیا به‌ مقابلۀ فلسطینیان‌ برآیم‌ و آیا ایشان‌ را به دست‌ من‌ تسلیم‌ خواهی‌ نمود؟» خداوند او را گفت‌: «برآی‌ و ایشان‌ را به‌ دست‌ تو تسلیم‌ خواهم‌ كرد.»
11  پس‌ به‌ بَعْل‌ فَراصِیم‌ برآمدند و داود ایشان‌ را در آنجا شكست‌ داد و داود گفت‌: «خدا بر دشمنان‌ من‌ به‌ دست‌ من‌ مثل‌ رخنۀ آب‌ رخنه‌ كرده‌ است‌.» بنابراین‌ آن‌ مكان‌ را بَعْل‌ فَراصِیم‌ نام‌ نهادند.
12  و خدایان‌ خود را در آنجا ترك‌ كردند و داود امر فرمود كه‌ آنها را به‌ آتش‌ بسوزانند.
13  و فلسطینیان‌ بار دیگر در آن‌ وادی‌ منتشر شدند.
14  و داود باز از خدا سؤال‌ نمود و خدا او را گفت‌: «از عقب‌ ایشان‌ مرو بلكه‌ از ایشان‌ رو گردانیده‌، در مقابل‌ درختان‌ توت‌ به‌ ایشان‌ نزدیك‌ شو.
15  و چون‌ در سر درختان‌ توت‌ آواز قدمها بشنوی‌، آنگاه‌ برای‌ جنگ‌ بیرون‌ شو، زیرا خدا پیش‌ روی‌ تو بیرون‌ رفته‌ است‌ تا لشكر فلسطینیان‌ را مغلوب‌ سازد.»
16  پس‌ داود بر وفق‌ آنچه‌ خدا او را امر فرموده‌ بود، عمل‌ نمود و لشكر فلسطینیان‌ را از جِبْعُون‌ تا جارز شكست‌ دادند.
17  و اسم‌ داود در جمیع‌ اراضی‌ شیوع‌ یافت‌ و خداوند ترس‌ او را بر تمامی‌ امّت‌ها مستولی‌ ساخت‌.