اول تواريخ

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29

0:00
0:00

فصل   17

 و واقع‌ شد چون‌ داود در خانۀ خود نشسته‌ بود كه‌ داود به‌ ناتان‌ نبی‌ گفت‌: «اینك‌ من‌ در خانۀ سرو آزاد ساكن‌ می‌باشم‌ و تابوت‌ عهد خداوند زیر پرده‌ها است‌.»
2  ناتان‌ به‌ داود گفت‌: «هر آنچه‌ در دلت‌ باشد به‌ عمل‌ آورزیرا خدا با تو است‌.»
3  و در آن‌ شب‌ واقع‌ شد كه‌ كلام‌ خدا به‌ ناتان‌ نازل‌ شده‌، گفت‌:
4  « برو و به‌ بندۀ من‌ داود بگو خداوند چنین‌ می‌فرماید: تو خانه‌ای‌ برای‌ سكونت‌ من‌ بنا نخواهی‌ كرد.
5  زیرا از روزی‌ كه‌ بنی‌اسرائیل‌ را بیرون‌ آوردم‌ تا امروز در خانه‌ ساكن‌ نشده‌ام‌ بلكه‌ از خیمه‌ به‌ خیمه‌ و مسكن‌ به‌ مسكن‌ گردش‌ كرده‌ام‌.
6  و به‌ هر جایی‌ كه‌ با تمامی‌ اسرائیل‌ گردش‌ كرده‌ام‌، آیا به‌ احدی‌ از داوران‌ اسرائیل‌ كه‌ برای‌ رعایت‌ قوم‌ خود مأمور داشتم‌، سخنی‌ گفتم‌ كه‌ چرا خانه‌ای‌ از سرو آزاد برای‌ من‌ بنا نكردید؟
7  و حال‌ به‌ بندۀ من‌ داود چنین‌ بگو: یهُوَه‌ صبایوت‌ چنین‌ می‌فرماید: من‌ تو را از چراگاه‌ از عقب‌ گوسفندان‌ گرفتم‌ تا پیشوای‌ قوم‌ من‌ اسرائیل‌ باشی‌.
8  و هر جایی‌ كه‌ می‌رفتی‌، من‌ با تو می‌بودم‌ و جمیع‌ دشمنانت‌ را از حضور تو منقطع‌ ساختم‌ و برای‌ تو اسمی‌ مثل‌ اسم‌ بزرگانی‌ كه‌ بر زمین‌اند پیدا كردم‌.
9  و به‌ جهت‌ قوم‌ خود اسرائیل‌ مكانی‌ تعیین‌ نمودم‌ و ایشان‌ را غرس‌ كردم‌ تا در مكان‌ خویش‌ ساكن‌ شده‌، باز متحرك‌ نشوند، و شریران‌ ایشان‌ را دیگر مثل‌ سابق‌ ذلیل‌ نسازند.
10  و از ایامی‌ كه‌ داوران‌ را بر قوم‌ خود اسرائیل‌ تعیین‌ نمودم‌ و تمامی‌ دشمنانت‌ را مغلوب‌ ساختم‌، تو را خبر می‌دادم‌ كه‌ خداوند خانه‌ای‌ برای‌ تو بنا خواهد نمود.
11  و چون‌ روزهای‌ عمر تو تمام‌ شود كه‌ نزد پدران‌ خود رحلت‌ كنی‌، آنگاه‌ ذریت‌ تو را كه‌ از پسران‌ تو خواهد بود، بعد از تو خواهم‌ برانگیخت‌ و سلطنت‌ او را پایدار خواهم‌ نمود.
12  او خانه‌ای‌ برای‌ من‌ بنا خواهد كرد و من‌ كرسی‌ او را تا به‌ ابداستوار خواهم‌ ساخت‌.
13  من‌ او را پدر خواهم‌ بود و او مرا پسر خواهد بود و رحمت‌ خود را از او دور نخواهم‌ كرد چنانكه‌ آن‌ را از كسی‌ كه‌ قبل‌ از تو بود دور كردم‌.
14  و او را در خانه‌ و سلطنت‌ خودم‌ تا به‌ ابد پایدار خواهم‌ ساخت‌ و كرسی‌ او استوار خواهد ماند تا ابدالا´باد.»
15  برحسب‌ تمامی‌ این‌ كلمات‌ و مطابق‌ تمامی‌ این‌ رؤیا ناتان‌ به‌ داود تكلم‌ نمود.
16  و داود پادشاه‌ داخل‌ شده‌، به‌ حضور خداوند نشست‌ و گفت‌: «ای‌ یهُوَه‌ خدا، من‌ كیستم‌ و خاندان‌ من‌ چیست‌ كه‌ مرا به‌ این‌ مقام‌ رسانیدی‌؟
17  و این‌ نیز در نظر تو ای‌ خدا امر قلیل‌ نمود زیرا كه‌ دربارۀ خانه‌ بنده‌ات‌ نیز برای‌ زمان‌ طویل‌ تكلم‌ نمودی‌ و مرا ای‌ یهُوَه‌ خدا، مثل‌ مرد بلندمرتبه‌ منظور داشتی‌.
18  و داود دیگر دربارۀ اكرامی‌ كه‌ به‌ بندۀ خود كردی‌، نزد تو چه‌ تواند افزود زیرا كه‌ تو بندۀ خود را می‌شناسی‌.
19  ای‌ خداوند ، به‌ خاطر بندۀ خود و موافق‌ دل‌ خویش‌ جمیع‌ این‌ كارهای‌ عظیم‌ را به‌ جا آوردی‌ تا تمامی‌ این‌ عظمت‌ را ظاهر سازی.
20  ای‌ یهُوَه‌ مثل‌ تو كسی‌ نیست‌ و غیر از تو خدایی‌ نی‌. موافق‌ هر آنچه‌ به‌ گوشهای‌ خود شنیدیم‌،
21  و مثل‌ قوم‌ تو اسرائیل‌ كدام‌ امتی‌ بر روی‌ زمین‌ است‌ كه‌ خدا بیاید تا ایشان‌ را فدیه‌ داده‌، برای‌ خویش‌ قوم‌ بسازد، و به‌ كارهای‌ عظیم‌ و مهیب‌ اسمی‌ برای‌ خود پیدا نمایی‌ و امّت‌ها را از حضور قوم‌ خود كه‌ ایشان‌ را از مصر فدیه‌ دادی‌، اخراج‌ نمایی‌.
22  و قوم‌ خود اسرائیل‌ را برای‌ خویش‌ تا به‌ ابد قوم‌ ساختی‌ و توای‌ یهُوَه‌ خدای‌ ایشان‌ شدی‌.
23  « و الا´ن‌ ای‌ خداوند كلامی‌ كه‌ دربارۀ بنده‌ات‌ و خانه‌اش‌ گفتی‌ تا به‌ ابد استوار شود و برحسب‌ آنچه‌ گفتی‌ عمل‌ نما.
24  و اسم‌ تو تا به‌ ابد استوار و معظم‌ بماند تا گفته‌ شود كه‌ یهُوَه‌ صبایوت‌ خدای‌ اسرائیل‌ خدای‌ اسرائیل‌ است‌ و خاندان‌ بنده‌ات‌ داود به‌ حضور تو پایدار بماند.
25  زیرا تو ای‌ خدای‌ من‌ بر بندۀ خود كشف‌ نمودی‌ كه‌ خانه‌ای‌ برایش‌ بنا خواهی‌ نمود؛ بنابرین‌ بنده‌ات‌ جرأت‌ كرده‌ است‌ كه‌ این‌ دعا را نزد تو بگوید.
26  و الا´ن‌ ای‌ یهُوَه‌، تو خدا هستی‌ و این‌ احسان‌ را به‌ بندۀ خود وعده‌ داده‌ای‌.
27  و الا´ن‌ تو را پسند آمد كه‌ خانۀ بندۀ خود را بركت‌ دهی‌ تا در حضور تو تا به‌ ابد بماند زیرا كه‌ تو ای‌ خداوند بركت‌ داده‌ای‌ و مبارك‌ خواهد بود تا ابدالا´باد.»